رویای من دنیای من خورشیدی در شب تارم
ای عشق من ای خوب من در دل مهری به تو دارم
عشقم هستی عمرم هستی در قلب من جاودانی
بر چشمانت برقی داری هوش از سر من میپرانی
عشق آمد دست و دلم رفت عشق آمد عادت غم رفت
در جانم هرچه بگی شد تا دلم با تو یکی شد

عشق آمد دست و دلم رفت عشق آمد عادت غم رفت
در جانم هرچه بگی شد تا دلم با تو یکی شد
ای مرهم بر قلبم ای درد و درمانم
ای ابر و ای باران ای جان جانانم
عشقم هستی عمرم هستی در قلب من جاودانی
بر چشمانت برقی داری هوش از سر من میپرانی
عشق آمد دست و دلم رفت عشق آمد عادت غم رفت
در جانم هرچه بگی شد تا دلم با تو یکی شد
عشق آمد دست و دلم رفت عشق آمد عادت غم رفت
در جانم هرچه بگی شد تا دلم با تو یکی شد