امین رامین کوی تو
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه بخوانی چه برانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
چه به اوجم برسانی
چه بهخاکم بکشانی
در اگر باز نگردد
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم
چو گدا بر سر راهی
کسبه غیرازتو نخواهم
چهبه خواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه
مرا نیست پناهی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
چه به اوجم برسانی
چه بهخاکم بکشانی